قوله تعالى: و ما کنْت بجانب الْغرْبی... الآیة، اى سید عالم، اى مهتر ذریت آدم، اى در زمین مقدم و در آسمان محترم، اى ناظم قلاده نبوت اى ناشر اعلام رسالت، اى موید ارکان هدایت اى کاشف اسرار ولایت، اى واضع منهاج شریعت، تو نبودى در آن جانب غربى بر کوه طور سینا که ما با موسى سخن گفتیم و حدیث تو کردیم و کمال عز تو و جاه و شرف تو و امت تو وا او نمودیم، گفتیم یا موسى اگر میخواهى که بنزدیک ما رفعت و قربت یابى پیغامبر آخر الزمان را درود بسیار ده و نام و ذکر او بسیار گوى که وى برگزیده ماست نواخته لطف و برکشیده عطف ما است، عارف بتعریف ما و نازنده بوصال ما. نرگس روضه جود است و سرو باغ وجود. حقه در حکمت است و نور حدقه عالم قدرت، مایه حسن جهان و مقصود از آفرینش عالم و عالمیان.
یا موسى لولاه ما خلقت الافلاک.
اگر نه جمال و کمال وى را بودى نه عالم بودى نه آدم.
... اى در خوشاب
آدم نزدى دمى درین کوى خراب
یا محمد چه زیان داشت ترا که در آن مشهد طور حاضر نبودى من حاضر بودم و ترا نیابت داشتم و حضور من ترا به از حضور تو خود را.
پیر طریقت اینجا سخنى نغز گفته: الهى از کجا باز یابم من آن روز که تو مرا بودى و من نبودم، تا باز بدان روز نرسم میان آتش و دودم، اگر بدو گیتى آن روز من یابم پرسودم، ور بود خود را دریابم به نبود خود خشنودم.
قوله: و ما کنْت بجانب الطور إذْ نادیْنا. یا محمد تو نبودى بر جانب طور که ما امت ترا برخواندیم از اصلاب پدران و سبب آن بود که موسى گفت بار خدایا من در تورات میخوانم صفت و سیرت امتى سخت آراسته و پیراسته و بخصال حمیده ستوده، ایشان امت کدام پیغامبراند؟ یکى از علماء طریقت صفت و سیرت این امت گفته که در میان ایشان جوانمردانىاند که دنیا و آخرت در بادیه وقت ایشان دو میل است. بهشت و دوزخ بر راه درد ایشان دو منزل است و هر چه دون حق بنزدیک ایشان باطل است. بروز در منزل رازاند بشب در محمل ناز، بروز در صنایع نظراند بشب در مشاهده صنع. بروز با خلق در خلق بشب با حق بر قدم صدق بروز راه جویند بشب راز گویند. مفلساناند از روى نعمت، لکن توانگراناند از روى صحبت. دنیا که آفرید بآن آفرید تا ایشان او را دانند. عقبى که آفرید بآن آفرید تا ایشان او را بینند.
او جل جلاله بهشت که آراید بدوستان خود آراید و دوستان را بدل آراید و دل را بنور جلال خود آراید. آن ماه رویان فردوس از هزاران سال باز در آن بازار گرم در انتظاراند تا کى بود که رکاب دولت این جوانمردان با على علیین رسانند و ایشان بطفیل اینان قدم در آن موکب دولت نهند که: فهمْ فی روْضة یحْبرون.
... رجعنا الى القصة. موسى (ع) صفت این امت در تورات بسیار مىدید، گفت: بار خدایا اینان امت کدام پیغامبراند؟ گفت امت احمد. موسى گفت: بار خدایا میخواهم که ایشان را ببینم. فرمان آمد که: یا موسى لیس الیوم وقت ظهورهم، امروز روز زمان ایشان نیست ور خواهى آواز ایشان ترا بشنوانم. فنادى یا امة احمد، رب العالمین بجلال عز خود و بکمال لطف خود امت احمد را برخواند و ایشان از اصلاب پدران همه جواب دادند تا موسى سخن ایشان بشنید. آن گه روا نداشت که ایشان را بىتحفهاى بازگرداند، گفت: اعطیتکم قبل اى تسألونى و غفرت لکم قبل ان تستغفرونى.
و بر وفق این قصه و بیان این معنى خبر مصطفى است (ص): روى انس بن مالک قال قال رسول الله (ص): ان موسى کان یمشى ذات یوم بالطریق فناداه الجبار: یا موسى، فالتفت یمینا و شمالا و لم یر احدا. ثم نودى الثانیة: یا موسى فالتفت یمینا و شمالا فلم یر احدا و ارتعدت فرائصه ثم نودى الثالثة: یا موسى بن عمران انى انا الله لا اله الا انا، فقال لبیک فخر لله ساجدا. فقال: ارفع رأسک یا موسى بن عمران. فرفع راسه، فقال یا موسى ان احببت ان تسکن فى ظل عرشى یوم لا ظل الا ظلى یا موسى فکن للیتیم کالاب الرحیم و کن للارملة کالزوج العطوف، یا موسى ارحم ترحم، یا موسى کما تدین تدان، یا موسى انه من لقینى و هو جاحد بمحمد ادخلته النار و لو کان ابرهیم خلیلى و موسى کلیمى. فقال: الهى و من محمد؟
قال: یا موسى و عزتى و جلالى ما خلقت خلقا اکرم على منه، کتبت اسمه مع اسمى فى العرش، قبل ان اخلق السماوات و الارض و الشمس و القمر بالفى الف سنة. و عزتى و جلالى ان الجنة محرمة حتى یدخلها محمد و امته. قال موسى و من امة محمد؟ قال امته الحمادون یحمدون صعودا و هبوطا و على کل حال یشدون اوساطهم، و یطهرون ابدانهم، صائمون بالنهار رهبان باللیل، اقبل منهم الیسیر و ادخلهم الجنة بشهادة ان لا اله الا الله. قال: الهى اجعلنى نبى تلک الامة. قال نبیها منها. قال: اجعلنى من امة ذلک النبی قال استقدمت و استأخروا یا موسى، و لکن سأجمع بینک و بینه فى دار الجلال.
عن وهب بن منبه قال: لما قرب الله موسى نجیا قال رب انى اجد فى التوریة امة هى خیر امة تخرج للناس یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر فاجعلهم من امتى. قال: یا موسى تلک امة احمد قال یا رب انى اجد فى التوریة امة اناجیلهم فى صدورهم یومنون بالکتاب الاول و الکتاب الآخر، فاجعلهم من امتى. قال: یا موسى تلک امة احمد قال: یا رب انى اجد فى التوریة امة یأکلون صدقاتهم و یقبل ذلک منهم و یستجاب دعاوهم فاجعلهم من امتى. قال: تلک امة احمد.
إنک لا تهْدی منْ أحْببْت یا محمد، الهدایة من خصائص الربوبیة فلا تصلح لمن وصفه البشریة. توفیق سعادت و تحقیق هدایت از خصائص ربوبیت است، بشریت را بدان راه نه و جز جلال احدیت بدین صفت سزا نه. یا محمد ترا شرف نبوت است و منزلت رسالت و جمال سفارت مقام محمود و حوض مورود، خاتم پیغامبران و سید مرسلانى و شفیع مذنبانى و شمع زمین و آسمانى. عنان مرکبت از آسمانها برگذشته و ساحت عرش مجید جاى اخمص تو ساخته، اما هدایت بندگان و راه نمودن ایشان بایمان نه کار تو است و نه در دست تو. إنک لا تهْدی منْ أحْببْت ما آن را که خواهیم در مفازه تحیر همى رانیم و آن را که خواهیم بسلسله قهر همى کشیم. ما در ازل آزال و سبق سبق تاج سعادت بر سر اهل دولت نهادیم و این موکب فرو کوفتیم که: هولاء فى الجنة و لا ابالى و رقم شقاوت بر ناصیه گروهى کشیدیم و این مقرعه بر زدیم که: هولاء فى النار و لا ابالى.
اى جوانمرد هیچ صفت در صفات خداى از صفت لا ابالى دردناکتر نیست.
آنچه گفت (ص): لیت رب محمد لم یخلق محمدا ناله بیم این سخن بود و آنچه صدیق اکبر گفت: لیتنى کنت شجرة تعضد، آواز درد این حدیث بود.
نیکو سخنى که آن پیر طریقت گفت: کار نه آن دارد که از کسى کسل آید و از کسى عمل، کار آن دارد که ناشایسته آمد در ازل. آن مهتر مهجوران که او را ابلیس گویند چندین سال در کارگاه عمل بود. اهل ملکوت همه طبل دولت او میزدند و ندانستند که در کارگاه ازل او را جامه دیگر گون بافتهاند ایشان در کارگاه عمل او مقراضى و دیبا همى دیدند و از کارگاه ازل او را خود گلیم سیاه آمد: و کان من الْکافرین.
این قصه نه زان روى چو ماه آمده است
کین رنگ گلیم ما سیاه آمده است
اى محمد اگر سعادت هدایت باختیار تو بودى تا از ابو طالب بسر نیامدى ببلال و صهیب و سلمان نرسیدى، لکن ارادت ارادت ما است و اختیار اختیار ما: و ربک یخْلق ما یشاء و یخْتار ما کان لهم الْخیرة فما للمختار و الاختیار و ما للمملوک و الملک، و ما للعبد و التصدر فى دست الملوک.
قال الله: ما کان لهم الْخیرة سبْحان الله و تعالى عما یشْرکون.
روى ابن عمر قال قال رسول الله (ص): «ان الله خلق السماوات سبعا فاختار العلیا منها فسکنها و اسکن سائر سماواته من شاء من خلقه، ثم خلق الخلق فاختار من الخلق بنى آدم، و اختار من بنى آدم العرب و اختار من العرب مضر و اختار من مضر قریشا و اختار من قریش بنى هاشم و اختارنى من بنى هاشم، فانا من خیار الى خیار فمن احب العرب فیحبنى احبهم، و من ابغضهم فیبغضنى ابغضهم.
بدان که آدمى را اختیار نیست اختیار کسى تواند که او را ملک بود و آدمى بنده است و بنده را ملک نیست، آن ملک که او را شرع اثبات کرد آن ملک مجازى است عاریتى، عن قریب ازو زائل گردد، و ملک حقیقى آنست که آن را زوال نیست و آن ملک الله است که مالک بر کمال است و در ملک ایمن از زوال است و در ذات و نعت متعال است. عالم بیافرید، و آنچه خواست از آن برگزید. فرشتگان را بیافرید از ایشان جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل برگزید، آدم و آدمیان را بیافرید از ایشان پیغامبران را برگزید. از پیغامبران خلیل و کلیم و عیسى و محمد را برگزید.
صحابه رسول را بیافرید، ازیشان بو بکر تیمى و عمر عدوى و عثمان اموى و على هاشمى (علیه السلام) برگزید. بسیط زمین بیافرید از آن مکه برگزید، موضع ولادت رسول (ص) مدینه برگزید، هجرتگاه رسول، بیت المقدس برگزید موضع مسراى رسول. روزها بیافرید و از آن روز آدینه برگزید، و هو یوم اجابة الدعوة. روز عرفه برگزید،و هو یوم المباهاة. روز عید برگزید، و هو یوم الجائزه. روز عاشورا برگزید، و هو یوم الخلعة. شبها بیافرید و از آن شب برات برگزید که حق جل جلاله بخودى خود نزول کند و بندگان را همه شب بنداء کرامت خواند و نوازد. شب قدر برگزید که فریشتگان آسمان بعدد سنگ ریز بزمین فرستد و نثار رحمت کند بر بندگان. شب عید برگزید که در رحمت و مغفرت گشاید و گناهکاران را آمرزد. کوهها بیافرید و از ان طور برگزید که موسى در آن بمناجات حق رسید. جودى برگزید که نوح در ان نجات یافت، حرا برگزید که مصطفاى عربى بر ان بعثت یافت. نفس آدمى بیافرید و از ان دل برگزید و زبان، دل محل نور معرفت و زبان موضع کلمه شهادت. کتابها از آسمان فرو فرستاد و از آن چهار برگزید: تورات و انجیل و زبور و قرآن. و از کلمتها چهار برگزید: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر.
قال رسول الله (ص): «افضل الکلام اربع: سبحان الله و الحمد لله و لا إله الا الله و الله اکبر لا یضرک بایهن بدأت.